lesaratt

بایگانی



  • lesaratt

آقا سلام. تکیلفم روشن! حرف زیادی نمی زنم! اما چند لحظه! به قدر یک گله کوچک، نه از شما، از خودم!

به روی سیاهم نگاه نکن، دلم را شکسته آوردم، تکه تکه هایش را از توی بازار، از نگاه های ناپاک ، از سبک شمردن  نماز، از بیخیالی نسبت به امر به معروف ، از عدم نهی از منکر، از مجالس غیبت و گناه و از غیره و غیره جمع کردم و آورده ام !

چسباندش سهم شما!

بچسبانی اما کامل نمی شود، بدان همه دلم را در گناه نشکسته ام، یادت هست همین جا کنار پنجره فولاد برات کربلای دسته جمعی بهمان دادی ! جایتان خالی ....

بگذریم، حال برگشته ام! حیف!  زودخراب شد ، چه زود شکست!

 آن تکه هایی که نیست را در کربلا جا گذاشته ام! آن جا شکست! جمعش نکردم. گذاشتم بماند شاید آن دنیا شهادت دهد که من هم ذره ای دلم برای غیر دنیا شکسته !


پ ن:

کاملا غیر منتظره عازم مشهدیم! 1 ساعت دیگه حرکت!     یاعلی از تو مدد

 


  • lesaratt

.:   نوروز، با نگاه آخر احساس کردم این بار فراق سر دراز دارد! لحظه ی خداحافظی در آن هوای سرد، دلم گرم به تو بود،اما حالا سرد از فراق تو!

لحظه ی خداحافظی را یادم نیست آفتابی بود یا بارانی، شاید هم برفی! اما بغض گلو را یادم هست، صدای گرفته را یادم هست، چشم خیس را یادم هست!

 بگذریم.. .

من این بار نه کنار پنجره فولاد، بلکه گوشه ی یک اتاق سه در چار نشسته ام و باز هم شکوه می کنم!

این بار اما حرفی از آمدن نیست، حرف از "حکایت سفر ، سیاهی و سپیدی و پنجره فولاد1 " نیست ! حرف از نیامدن است، نمی طلبی! اسمش هم مشکل مالی ست!

نمی طلبی دیگر، چه درس باشد، چه عزا، چه عروسی، چه بی پولی و چه و چه و چه ...  فرقی نمی کند! همشان بی لیاقتیست، سیاهیست!

دلم تنگست، اما سیاهم! بهتر بگویم : دل تنگم، سیاه ست! باید ادب شود! باید سپید شود!

بدان دلم تا برایت تنگ می شود، می شکند!

تنبیه:

۱۴ مرتبه جامعه کبیره، با دقت "یا ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم ..."

 

باز هم بگذریم ...

دیگر چیزی برای گفتن نیست، فقط من، تو و حکایت "یا ابن شبیب ان کنت باکیا لشی ء فا بک للحسین ع ".

علی مدد

 

.:.

 

۱- پست های قبل!

سیاهی و سپیدی     و       پنجـــــــــره فولاد

 


 

  • lesaratt

 

چند دقیقه ای تا اذان  صبح مانده است، من زیر آسمان نشسته ام و به ماه نگاه می کنم. ماه، ماه است دیگر، زمان و مکـــــــــــان نمی شناسد. ماهی که اینجاست همان ماهی ست که  شب نوزدهم همان سال در آسمان کوفه بود ، شنیده ام هر چند وقت یکبار بیرون می آمدی و به ماه نگاه می کردی !

به ماه نگاه می کنم شاید که چشمم به چشم تو بیافتد، نه! لااقل چشمم به ماهی بیافتد که روزی چشم تو به آن افتاده، شاید دوای دل پوسیده ی من همین باشد! فقط همین.

 

هم در جوشن و هم در ابوحمزه نوشته شده:

"یا جابر العظم الکسیر"  ای بست دهنده ی استخوان شکستـــــه !

 تا خواندم یا جابر العظم الکسیر، یادم آمد به فرق شکسته ی مولا!

 

 پ ن :برگرفته از  پست رمضان سال قبل

  • lesaratt


.:.

دسک تاپ همین طرح! عرض ۱۳۶۶

...

برای دلهای گرفتـه ی نیمه شعبان!


 

  • lesaratt

 

.:.

خرابتم آقا روح الله!


این شخص آن قدر بزرگ است که در ذهنم نمی گنجد!

...

همین طرح بـــــرای دسک تاپ

۷۶۸*۱۳۶۶   و   ۷۶۸*۱۰۲۴

 ...

  • lesaratt

 

.:.

یک کاش دیگر دیگر هم هست!

کاش زائرت شوم،همین روزها!


  

  • lesaratt

 

 

یا ایها العَزیز مسّنا و اهلَنَا الضُّر وَ جِئنا بَبضاعةٍ مُزجاةٍ فَاَوفِ لَنا الکَیل و

تَصَدَّق عَلینا انَّ الله یجزی المتصدّقین

...(یوسف 88)...

 

ای عزیز ! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته ،و متاع کمی با خود آورده ایم ،

پیمانه را برای ما کامل کن ؛ و بر ما تصدق و بخشش نما که خداوند

بخشندگان را پاداش میدهد .

...

!بر من به چشم کشته ی عشقت نظر کن

 

 

  • lesaratt

.: این روزها خواب هایم را تار می بینیم!

   نمی دانم چرا!

   شاید چشم دلم ضعیف شده باشد.

 


 

  • lesaratt

 

توی اتوبوس نشسته بودیم . سرش را به شیشه تکیه داده بود و بیرون را نگاه می کرد ، تولدش نزدیک بود ، چند روز دیگر ...

خواستم بگویمش تولدت مبارک.

سرش را بر گرداند ، شروع به حرف زدن کرد. سرم را پایین انداختم. حرفهایش را شنیدم. سرم را بالا آوردم ، به چشمانش نگاه کردم. 

خواستم بگویمش تولدت مبارک.

گفت:چیزی از راه نمانده. لبخند زدم ،لبخند زد! 

خواستم بگویمش تولدت مبارک .

اتوبوس ترمز محکمی کشید، فایده نداشت! همه جا تاریک شد!

چشمانم را باز کردم ، جسسم لای پتو زیر تابلوی مشهد 35 کیلومتر، بالای سرم نشسته بود. روبه رویش نشستم. به چشمانش خیره شدم. خیس بود. گفتم تولدت مبارک ، نشنید. اشک ریخت.

گفت : تولدم را تبریک نگفته رفتی!

 

                               پ ن: زائده ذهنی تبریک با تاخیر یک تولد!

 

  • lesaratt