lesaratt

بایگانی

۱۴ مطلب با موضوع «چتـر .: شاید چند خطی هـــــــــــــا» ثبت شده است

ابتدا تویی! نه آن چیز دیگر، متن هم ندارد، انتهایش هم صدق الله العلی و العظیم!



  • lesaratt

راستش را بخواهی چند وقتیست دلم گرفته ! کاش دستم را رها نمی کردی، سردرگمم! به سر در گمی کلاف پیرزنی که خواست یوسف را بخرد! 

منِ مسکین! آن مایه ندارم که خریدار تو باشم که عزیز! 

من مسکین تر از پیرزن کلاف دار هستم، حداقل یک کلاف داشت! من ندارم؛ من هیچ چیزی ندارم که بدرد تو بخورد! که با تو سنخیت داشته باشد! 

راستش بخواهی دیگر امید هم ندارم!  شده ام مثل یک نفس بریده در رینگ بُکس! با این تفاوت که هر که رسید زد! 

اما هرقدر کثیف هم شده باشم،  باز هم دوستت دارم! منکرش نشو!

اماتر! خودت دستم رو بگیر!

همین دیگر.



یه بنده خدایی گفت چرا اعصاب پستای وبلاگت خورده!

گفتم که خب ما هر وقت اعصابمون خورده یه چرت و پرتی مینوسیم اینجا! اگه حالمون خوب باشه که میریم پی زندگیم ، وبلاگ آپ نمیکنیم.

والا!

  • lesaratt

امید غریبان تنها کجایی؟!

فعلا همین!

خسته شدیم بس که حرف زدیم، بس که نامه های طولانی و مثلا ادبی نوشتیم!

همین یک سوال بس است! امید غریبان تنها کجایی؟


شعرش هم هست تازه! بعدش می گوید: دلم جز هوایت هوایی ندارد!

همین!


  • lesaratt
وجودت اثبات عاشقی‌ست، اثبات همه‌ی دوست داشتن‌ها! با هر نگاه که به واقعه می‌نگرم، تو هستی، آن هم وسط میدان! این همان اثبات عاشقی‌ست! که اگر تو متولد نمی شدی، عشق در همان صحرا دفن می‌شد و ما هم برای عاشقی آواره می‌شدیم! مانند قوم موسی!
خوش به حال پدرت، ای زینت پدر!  خوش به حال مادرت، ای انیس مادر، خوش به حال برادرت، ای عزیز برادر! ای زینب!

  • lesaratt

سنخیت من و تو چیست مخاطب؟! نمی فهممش!

همانطور که سنخیت یه تیر سه شعبه بزرگ با یک گلوی شش ماه را.

بگذریم.. .


راستی!
من و رفاقت با تو ؛ حیف از تو .. .
  • lesaratt

بگذریم راحت ترین کلمه ای که این روزها به زبانم می آید!

می گذریم ، می گذرد!

و هر چه هم درد است از این گذشتن هاست!

مثل همان قدم های آخر کنار ساحل، که جایش را موج با خود برد!

بگذریم!

حالا من ماندم و ساحل و جای پای یادت بر دل! 


.:

این بار هوای ساحل عجیب دلگیر بود! به دلگیری نامه رنجروی سکانس آخر تنهای تنهای تنها!



  • lesaratt

جمعه است! سراغ دلم را اگر بگیری، آواره‌ی صحراست! همان صحرایی که حسیـــن آواره‌اش اســت! می‌شنوم صدای هل من ناصرت را! اما کجایی؟ آواره‌ی کدام صحرا! کجای این عالم نشسته‌ای و لا حول و لا می‌گویی؟! چرا برای من هم از آن من الغریب الی الحبیب‌ها نمی‌نویسی! اینبار دنبال من هم بیا، همانگونه که دنبال وهب مسیحی رفتی! اینبار صدایم کن!


  • lesaratt

.: تا خواندم یا جابرالعظم الکسیر1، یادم آمد به فرق شکسته مولا!


پ ن: 1: ای بست دهنده ی استـــــخوان شکستـه!

            حلالیت میطلبم، حتی برای سـرسـوزن ها!

  • lesaratt


دلم نه باران می خواهد، نه آسمان آبی! هوای پاک هم!
من همان هوای آلوده ی بی باران، با آسمانی که به سختی دیده می شود را می خواهم، اما با تو!



  • lesaratt
با این که میدانم بازهم دروغ می گویم! اما برای آرزوهای شب آرزو ها بیا!

چقدر دلم هوایتان را کرده امروز! همین امروز که مایوس ترینم!

کجایی؟!

هَلْ مِنْ مُعینٍ فَأُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ؟

بگذریم از حرف های همیشگی!

  • lesaratt