lesaratt

بایگانی

شکوِه!

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۴:۵۷ ق.ظ

.:   نوروز، با نگاه آخر احساس کردم این بار فراق سر دراز دارد! لحظه ی خداحافظی در آن هوای سرد، دلم گرم به تو بود،اما حالا سرد از فراق تو!

لحظه ی خداحافظی را یادم نیست آفتابی بود یا بارانی، شاید هم برفی! اما بغض گلو را یادم هست، صدای گرفته را یادم هست، چشم خیس را یادم هست!

 بگذریم.. .

من این بار نه کنار پنجره فولاد، بلکه گوشه ی یک اتاق سه در چار نشسته ام و باز هم شکوه می کنم!

این بار اما حرفی از آمدن نیست، حرف از "حکایت سفر ، سیاهی و سپیدی و پنجره فولاد1 " نیست ! حرف از نیامدن است، نمی طلبی! اسمش هم مشکل مالی ست!

نمی طلبی دیگر، چه درس باشد، چه عزا، چه عروسی، چه بی پولی و چه و چه و چه ...  فرقی نمی کند! همشان بی لیاقتیست، سیاهیست!

دلم تنگست، اما سیاهم! بهتر بگویم : دل تنگم، سیاه ست! باید ادب شود! باید سپید شود!

بدان دلم تا برایت تنگ می شود، می شکند!

تنبیه:

۱۴ مرتبه جامعه کبیره، با دقت "یا ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم ..."

 

باز هم بگذریم ...

دیگر چیزی برای گفتن نیست، فقط من، تو و حکایت "یا ابن شبیب ان کنت باکیا لشی ء فا بک للحسین ع ".

علی مدد

 

.:.

 

۱- پست های قبل!

سیاهی و سپیدی     و       پنجـــــــــره فولاد

 


 

  • lesaratt

نظرات (۱۵)

  • پلاک12 ولی این بار پلاک8
  • سیاهی و سپیدی و پنجره فولاد اما، معنای دیگری دارد برای من و تو...
    پاسخ:
    آره والا.. .
  • مدیون کف العباس
  • سلام.
    بازهم همان حکایت همیشگی...
    خواندن پست واشک.......
    سردر گمم از دوری
  • حوالی آفتاب
  • بــنــویـسـیـــد گـــــدای ســـــفـــــــــره ی آقـــــــــا بـود
    از هــمــان روز ِ ازل زنــدگـــی اش ایــنـــجــــــا بـود…
    زائــــری بـود شـکــســتـــه، از نـگــاهــش شــرمـــی
    بـــیــــدلــــی بـود ولــــی کـــنـــج ِ دلـــش دریــــــا بـود…

    دلتنگی جان آدمو میگیره... ذره ذره....!
    گاهی باید انقدر دوری کشید که تشنه شد برا دیدار
    زائر حرم یار هسم بعد دوسال
    به زبان اوردنش راحت است دو سال اما سخت گذشت خیلیییییییییی سخت
    یاد گرفتم قدر بدانم تمام سال هایی که دو الی سه بار دعوت میشدم و قول میدادم و قول میشکستم
    السلاع علیک یا علی بن موسی الرضا
    +++
    :(
  • اشنای غریب
  • نوروز، با نگاه آخر احساس کردم این بار فراق سر دراز دارد! لحظه ی خداحافظی در آن هوای سرد، دلم گرم به تو بود،اما حالا سرد از فراق تو!

    .............................

    فقط بغض

    نمیدونم چی کردم که لایق این رفتار اقا هسم عید امسال طلبیده نشدم

    دلم شکسته خیلی زیاد فقط یه نگاه اقا رو میخوام

    سلام
    حامل یه خبر تلخ ام
    برای یکی از دوستای عزیز(مجازی) و قدیمیم :

    هشت سال پیش ازدواج کردیم و هشت بار رفتیم باب الجواد علیه السلام آقا را قسم دادیم به ما جواد عنایت کنه. حالا مادر جواد فقط یک روز بغلش کرد و شیرش داد و رفت پیش امام جواد علیه السلام. رفیق و همدل و همراه و همسرم رفت...

    اگه طاقت نداری نیا،لطفا!
    فقط فاتحه بخون
    یا علی
  • سائل الزهرا
  • راست میگه
    جاسبی چه نعمتیه !!!
    حالا تازه می فهمی دانشگاه آزاد چه نعمتی بود...............
    قشنگه!
    سلام
    خیلی خوب بود
    فقط سمت چپ سیم هایی که ربع دایره ای شده به نظر حذف بشه خیلی بهتر میشه اینجوری چشم رو منحرف می کنه
    و نمی دونم چرا ولی به نظرم کلاغ ها کمتر بود و مقدار گیرا تر می شد همین طور کمی تراکم قطرات کمتر می بود.
    البته این ها صرفا نظر یه آماتور هست و شما خودت دادا استاد هستید.
    همیشه از دیدن پوشتر ها و طرحهاتون لذت می بریم. موفق باشید
    قضیه اینکه مقام معظم رهبری می فرمایند « هنرمند مى‏تواند هدایت بیافریند و لذت

    روحى ببخشد » به نظر من همینه.

    هر که نگاه می کنه جدأ لذت زیادی می بره...

    توفیقاتتون روز افزون در ظل رأفت امام رضا «ع»
    سلام ....
    ...... یاد اون برفای سرد فقط بیشتر اتیشم میزنه !
    طرح خیلی قشنگی بود و اون قلمی که زیرش زده بودید قشنگ تر ...ممنون.....
    .
    .
    نگارخونه تونم دیدیم ...عالی بود ! مخصوصا اون دروازه قرانه !خیلی گرافیکانه بود
  • سائل الزهرا
  • احسنت ...
    تو تالارم بزنش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">