lesaratt

بایگانی

سفیر

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۸۹، ۱۰:۳۵ ب.ظ

 

طلب آب کرد ، خواست بنوشد اما خون پیشانیش در آب ریخت . آب را عوض کردند اما باز .. .

او مسلم بود . مسلم بن عقیل . سفیر تنهای حسین علیه السلام

 

مختار نامه را که می بینم ، روضه برایم مصور می شود . انگار پشت سر مسلم در کوچه های کوفه راه می روم .انگار انجا هستم و تمام وقایع را از نزدیک می بینم . وقتی راوی  گفت : کوفه شهر هزار رنگ .. . با تمام وجودم درک کردم که کوفه چگونه جاییست . تماشای مختار نامه را از دست ندهید . مخصوصا این شبهای نزدیک به محرم . یا علی

 

 

  • lesaratt

نظرات (۴)

موافقم
به خصوص ترسیم چهره کوفیان

وبلاگ زیباتون رو لینک کردم
البته با اجازتون
انگار حتی دیدن مختار نامه هم لیاقت میخواد که ما انگاری یه قسمت در میون نصیبمون میشه...!!!
تو این روزا به شدت به این فک میکنم که اگه منم پشت سر مسلم راه میرفتم... پشتشو خالی میکردم؟؟؟ که تنم میلرزه که ... شاید...
انشالله همیشه زیر سایه ارباب باشی برادر
چراغ خیمه روشن مانده...
ای دل تو چه می کنی؟ می روی یا می مانی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین (ع) جدا کند...

امروز عرفه است ، التماس دعا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">