lesaratt

بایگانی

نگاه آخر

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۸۷، ۰۱:۰۰ ق.ظ

همیشه پیش خودم میگفتم تو یه جورایی هستی!

این شنبه که دیدمت مثل همیشه بغلت کردم و ... .

ولی یه جوری بودی ،  یه جوری بودی ، بخدا یه جوری بودی.

مثل همیشه باهام شوخی نکردی . مثل همیشه اذیتم نکردی.

فقط بقلم کردی.

وقتی داشتم ازت جدا میشدم گفتم چته؟

بهم نگاه کردی و فقط یه لبخند زدی، فقط یه لبخند.

.. .

وقتی اومدم بیمارستان نمازی اصلن باورم نشد که گفتن تو شهید شدی.

هر چی زنگ زدم بهت ،میگفت: مشترک مورد نظر در شبکه نیست.

باورم نمیشد ولی مجبور بودم اسم تو رو از توی لیست موبیالم تغیر بدم.

باید اسمتو از محمدرضا مهدوی تغییر میدادم به شهید محمدرضا مهدوی.

هنوزم باورم نمیشه.. .

اما اون نگاه آخرت هیچ وقت یادم نمیره .. .



 

لینکهایی زیر رو بخونید

کانون فرهنگی رهپپویان وصال

سایت خبری رهپویان وصال

سایت خبری تابناک

مصاحبه با مسئول کانون

واسه دیدن بقیه لینکا میتونید به وبلاگ عطر سیب و ماه ناتمام مراجعه کنید.

بیایید نزاریم که خون شهدا پایمال بشه، هرکی با هر ابزاری که داره!

 

  مارا از مرگ نترسانید ، شهادت آرزوی ماست

  • lesaratt

نظرات (۱۳)

سلام داداش
میخوام حتما باهات صحبت کنم
درباره محمده
محمد مهدوی
میتونی با من تماس بگیری
یا ایمیل بزنی؟
takhribchi57@gmail.com
یا زهرا . . .
شادی روح شهدای بمب گذاری صلوات نثار مهدی (عج )
ولعن الله المنافقون




خدایا............
می فهمم چی می گی..........
خیلی نامردیه...
اینا می خوان چه جوری جواب بدن....
سلام...


قربانی یک مصلحت موهومند
بازیچه یک بازی نا معلومند
خاموشم و بغضم به شما می گویم:
آقا به خدا این شهدا مظلومند

مرگ الهی بپذیرد مرا
تنگ در آغوش بگیرد مرا
غیر شهادت که مرادم دهد
خنده زنان خاطر شادم دهد





روحشان شاد...
از صمیم قلب تسلیت...
گفتند که ما رفتیم از کرده ی خود شادیم...
این نهضت خونین را بر دست شما دادیم...!
و باز هم فریائ میزنم:
مسلمونها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
غیر مسلمونهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
به داد برسید
مظلومیت تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بدبخت اونهایی که با وارونه جلوه دادن این بمب گذاری چه راحت خون شهدای ما رو به گردن
گرفتند!!!!!!!!!!!!
فقط یک سوال دارم از شماها:
به ما هم بگویید : هفته های پیش ، اون لحظه ای که مثل همیشه دستامون رو بهم می دادیم و دعای همیشگی رو می خوندیم شما چه جور آمین گفتید؟ همین ....
" خدایا ختم عمر بی برکت و پر از گناه و نمک به حرومی ما رو هرچه سریعتر ، هرچه سریعتر ختم به شهادت بفرما !"
باز از سینه دلم بادل خون
پای برهنه زده بیرون
به گمانم شده مجنون
به کجا می بردم
اینکه چنین بال کشیده است و پریده است و رهیده است
چه جانکاه کشید از د ل خود آه
دلم سوخت برای دلم و
تا که نشستم به بر حرف دل خویش
شنیدم که به لب
ندبه کنان مویه کنان موی کنان آه کشان
گفت سوال از چه
ببین حال شب و روزم و این غصه ی جان سوز
که یاران و رفیقان همه گشتند مسافر
همه زائر همه حاجی همه محرم
و گمانم که هم الان همگی گرم طواف اند
به دور حرم قبله ی عالم
همان عشق معظم
همان روح مکرم
خداوند غم و اشک محرم
و من غم زده اینجا
تک وتنها....
باز هم با دل خون گفت دلم
تو کجا دیده دوچشمت
که در این عصر سیاهی و در این ظلمت و گمراهی
که کسی خرج کسی شعله ی کبریت نکرده است
دو خورشید طلایی
که دوتا پرچم سرخ است نمادش
به مدار هم و باهم بدرخشند و بتابند و نخوابند
دل گمشدگان را چوبیابند بیارند و سر سفره ی ارباب نشانند
چه بزمی است در این سفره
که یکسوی بود جنت الاربا و
بود سوی دگر جنت العباس و
در این بین چه بین الحرمینی..........
که با شور حسینی
همه ی سینه زنان گریه کنان
ناله زنان شور بگیرند برای پسر حضرت زهرا..


شهادت قسمت ما می شد ای ماش

یا ذبیح العطشان
سلام
داغ ما و شهدای بمب گذاری ماه رمضان اهواز تازه شد
پستی گذاشتم و با اجازه شما لینک این نوشته ی شما را نیز در پستم قرار دادم
روحشان شاد
هر چی زنگ زدم بهت ،میگفت: مشترک مورد نظر در شبکه نیست.

یا صاحب الزمان
نجمه نیز به جمع اسمانیان پیوست
  • یه میدونه امام رضا
  • انا لله و انا الیه راجعون
    خیلی سخته پرپر شدن دوستت و ببینی . نه!!؟؟؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">