دل شکسته!
آقا سلام. تکیلفم روشن! حرف زیادی نمی زنم! اما چند لحظه! به قدر یک گله کوچک، نه از شما، از خودم!
به روی سیاهم نگاه نکن، دلم را شکسته آوردم، تکه تکه هایش را از توی بازار، از نگاه های ناپاک ، از سبک شمردن نماز، از بیخیالی نسبت به امر به معروف ، از عدم نهی از منکر، از مجالس غیبت و گناه و از غیره و غیره جمع کردم و آورده ام !
چسباندش سهم شما!
بچسبانی اما کامل نمی شود، بدان همه دلم را در گناه نشکسته ام، یادت هست همین جا کنار پنجره فولاد برات کربلای دسته جمعی بهمان دادی ! جایتان خالی ....
بگذریم، حال برگشته ام! حیف! زودخراب شد ، چه زود شکست!
آن تکه هایی که نیست را در کربلا جا گذاشته ام! آن جا شکست! جمعش نکردم. گذاشتم بماند شاید آن دنیا شهادت دهد که من هم ذره ای دلم برای غیر دنیا شکسته !
پ ن:
کاملا غیر منتظره عازم مشهدیم! 1 ساعت دیگه حرکت! یاعلی از تو مدد
- ۹۱/۰۶/۱۸
همین
.